تجربه های تربیتی مرحوم استاد مجید محربی (رهپو)
یکی از تجارب بنده همکاری سه ماهه در سال ۱۳۸۰ با اندیشمند گرامی مرحوم حجه الاسلام استاد مجید محربی (رهپو) متولد ۲/۳/۱۳۴۵ متوفی ۱۱/۸/۱۳۸۵ به عنوان یکی از پیشروترین افراد در امور تربیتی کودک و نوجوان که آمیخته علم و عمل بودند می باشد.
سبک کاری ایشان تقویت قوی تعقل، تدبر و حل مسئله در هر فرد مخصوصا کودک ونوجوان بوسیله بازی های مختلف عمدتا فردی بود به نحوی که فرد با شناخت بی واسطه از خویشتن، روحیه می شود و می توانم را درک و لمس کنند.
برای عملیاتی کردن این فکر اقدامات متعددی را پیگیری می کردند: در همان سالها که قشر مذهبی کاری به شهرداری نداشتند و حتی از تعامل با آن پرهیز می کردند شخصا به صورت غیرملبس در باغ غدیر و خانه جوان باغ قوشخانه اجرای برنامه داشتند. از طرف دیگر در جلسه با ون موثر شهر اصفهان اهمیت بازی برای کودکان و ایجاد محیط ویژه برای کودک در کنار مراسم مذهبی و حتی مساجد و حتی سوابق تاریخی و ضرورت های آن را تبیین می کردند که همین جلسات سرمنشأ توجه عملیاتی به مقوله ضرورت بازی کودکان در کنار برنامه های مذهبی شد.
برنامه استاد محربی در بنیاد فرهنگی المهدی علیه السلام
در همین مقطع بواسطه معرفی ایشان توسط حجه الاسلام والمسلمین حاج آقای کشکولی معاون فرهنگی وقت بنیاد المهدی، ایشان دوره ای سه ماهه در بنیاد ارائه برنامه داشتند؛ شامل جلسه توجیهی اولیه مسئولین کانون های فرهنگی، تماس و هماهنگی مکان و زمان برای هر کانون توسط بنیاد و مخاطبین برنامه در هر کانون هم دختر و هم پسر سی تا پنجاه نفر بودند و در گستره کل شهر اجرا برنامه داشتیم.
ویژگی های برنامه استاد محربی
۱- در یک بازه زمانی دو ساعت اجرای بازی های مختلف و با استفاده از روشهای دست ورزی، فعالیت های فکری و حل مسئله، ورزش و کار گروهی و حتی امور هنری در حد نقاشی و سفال به انتخاب خود افراد بود. (البته بازی با توپ نداشتند)
۲- بنیاد برای برنامه های ایشان هزینه می کرد اما توصیه ایشان به مراکز فرهنگی دریافت هزینه از مراجعین بود چون معتقد بودند خود کار رایگان به صورت ناخواسته ارزش کار را کم می کند. به عبارتی کار باید قیمت داشته باشد هرچند بخواهیم هدیه بدهیم.
۳- در ابتدای کار یک توجیه گروهی بود و بعد تقسیم افراد به صورت مشارکت فعال توسط خود افراد در هر زمینه ای که در بین وسایل بود و دوست داشت (خیلی از برنامه های صدا وسیما و… همان تک گویی و سخنرانی است به شیوه غیر ملموس). برنامه اصلا کلاسی و نشستن و سخنرانی و تک گویی نبود.
۴- مکان برنامه هیچ اامی به خود مسجد نداشت حتی استاد از مکان خارج مسجد و فضای عمومی استقبال بیشتری می کردند چون بازدید مردمی داشت.
۵- مخاطب سنی از چهار سال به بالا هر کس که دوست داشت می توانست بیاید و مشارکت کند فقط محدودیت وسایل داشتیم.
۶- همانجا یک هدیه به برندگان تحویل می شد؛ منتخبان که نوعا نخبگان بودند را ثبت نام می کردند و مشخصاتشان را می گرفتند که در چه زمینه ای بوده شاید می خواستند یک دور مسابقه بالاتر را ترتیب بدهند.
۷- بیانشان تعامل و رفیق شدن با افراد در حل مسئله و راهنمایی در مسابقه بود و نه نصیحت و موعظه کردن.
۸- در جلسات بسیار دیده می شد کسانی که در کلاس های متعارف اصلا دیده نمی شدند و آخر کلاسی بودند در هوش استعداد و خلاقیت این کلاس برتر و بهتر بودند. حتی به صورت منطقه ای هرچه از وسط شهر به حاشیه ها می رفتیم بچه ها خیلی بهتر کار می کردند و توانمندی خود در کار با دست و حل مسئله را نشان می دادند. حتی افراد گذری جذب معماهای بازی محور ایشان می شدند.
۹- تاکید داشتند: پدر و مادر در کارهای بچه کمک نکنند خود بچه حل مساله بکند و توانمندی خودش را بشناسد. خیلی پیش می آمد که می آمدند به جای بچه نقاشی می کردند حتی در گل بازی بچه و… اما ایشان تاکید داشتند فقط خود بچه ها با هم رقابت کنند. والدین جداگانه بودند البته مسابقات خانوادگی هم جداگانه بود.
۱۰- برنامه توسط بنیادی مذهبی و در مکانی مذهبی و متولی مذهبی بود چهره ایشان هم مذهبی بود اما ایشان شخصا تظاهری دینی و مذهبی و بیانی در مورد پیامبر و امام و صلوات و… نداشتند. البته با کارِ طلابِ کارآموزی هم که در گروه بوسیله اسباب بازی ها آموزش نماز می دادند مخالفت نمی کردند. شخصا هدف کار برای ایشان بیدار کردن عقل فطری انسان و توانمندسازی آن بود، آن هم در سالهایی که اصلا این نوع نگاه بی سابقه بود.
۱۱- اعتقادداشتند:
کسی که دارای قوه تعقل فعال باشد در برابر آسیب ها می تواند خودش را حفظ کند.
***
خوشبختانه در دوره فعلی در مقایسه با قبل، مراکز تخصصی گسترده ای ایجاد شده که جای بسی خوشحالی است. ما گروه های کودک و نوجوان به سبک استاد محمد حسن راستگو را داریم، مرکز خلاقیت کودک و نوجوان شهرداری را داریم خیلی از کانون ها امکانات مهد و ضرورت توجه به این موضوع برایشان روشن شده است اما چیزی که در اقدامات ایشان شاخص بود:
اول نداشتن اقدامات الغا محور و مظاهر دینی بود تا بتواند مهارت های پایه فرد را فعال کند و برای همه جذاب باشد.
دوم ترجیح در شیوه اجرا در محیط بیرون و عمومی و یا اگر در مسجد هست با دعوت عمومی باشد.
سوم لایه اجتماعی مخاطب طرح برای اجرا کار نیروهای مذهبی و کانون های مساجد بودند تا بتوانند برای مخاطب سنتی خودشان و نیروهایشان برنامه جدید و حتی درآمد جدیدی ارائه بدهند و از طرفی با استمرار چند جلسه ای دیگر مخاطبان غیر سنتی را هم جذب کنند و علاوه بر کارهای تقویمی و مناسبتی سالانه با اقدامات مبتنی بر برنامه خلاق و مسئله محور داشته باشند.
۱۲- ایشان می توانست این کار را در قالب آموزش به مربیان مهدکودک ها و یا تاسیس مهد کودکی با برند خودشان اقتصادی سازی و شخصا پیگیری کنند اما راهی که در آن مقطع انتخاب کرده بودند به اشتراک گذاشتن دستاوردهای تربیتی خودشان بوسیله بازی های مختلف و فارغ از گرایشات و عقاید دیگران برای تربیت نسلی نو با توانمندی بالاتر بود.
زهرا ابراهیمی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در اصفهان درخصوص رابطه رزق و درآمد و در پاسخ به چیستی رزق گفت: رزق از جمله اموریست که خداوند نسبت به بندگان، بر خود واجب کرده است؛ هرآنچه در زندگی، از ناحیه خداوند، مقدر و به صورت مستمر به انسان برسد و مورد انتفاع و بهره حقیقی انسان قرار گیرد، رزق او محسوب می شود، خواه مادی باشد یا معنوی.
کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در پاسخ به تفاوت رزق با درآمد اظهار داشت: رزق چهار ویژگی اصلی دارد که یکی از ناحیه خداوند بودن، دوم مقدر شدن آن، سوم مورد انتفاع و بهره مندی قرار گرفتن و چهارم استمرار آن می باشد، درحالیکه درآمد آن چیزی است که انسان در قبال انجام کاری اعم از خوب یا بد دریافت می کند لذا کم یا زیاد بودن درآمد برای انسان به عوامل متعددی از جمله میزان تلاش، شرایط اجتماعی، اقتصادی، ی و. بستگی دارد اما رزق آن نعمتی است که از ناحیه خداوند معین شده است.
ابراهیمی با اشاره به اینکه درآمد کم ممکن است منجر به فقر و درآمد زیاد باعث ثروت گردد، افزود: رزق ربطی به فقیر بودن و ثروتمند بودن ندارد و از ناحیه خدا بر بندگان مقدر شده است.
وی گفت: گاهی زیرکی و فریبکاری انسان منجر به درآمد بیشتر می شود و سادگی او، درآمد او را کاهش می دهد؛ در حالی که رزق ربطی به زیرکی و سادگی انسان ندارد و برای هر کس مقدار معین و مشخصی دارد.
این محقق حوزوی خاطر نشان کرد: در آمد مستند به بندگان خداست، چرا که انسان متناسب با امور اعتباری و قراردادی با سایر بندگان، درآمد معینی دارد؛ اما رزق مستند به خداوند است و جزء امور حقیقی است نه اعتباری و قرادادی.
وی با بیان اینکه درآمد ممکن است مستمر نباشد، اما رزق حقیقی همواره مستمر و همیشگی است، متذکر شد: خداوند برای بندگانش رزقِ حلال و مستمر و مقدر قرار داده است، پس انسان باید از طریق صبر، تلاش، گام برداشتن در مسیرهای صحیح و قناعت آن رزق را از آنِ خود کند و الا اگر عجله نماید و از طریق مسیرهای ناصحیح اقدام کند، همان رزقی که می توانست برایش حلال باشد، حرام می شود.
کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی یادآور شد: با حرص بیشتر و تلاش های افراطی رزق بیشتری به دست نمی آید، اگر چه ممکن است درآمد انسان افزون گردد، ولی معلوم نیست انسان از آن مال به خوبی بهره ببرد یا خیر، چون مسئولیتش دوچندان خواهد شد.
این پژوهشگر دینی اظهارداشت: عدم بینش صحیح انسان نسبت به رزاق بودن خداوند، منجر به حرص و طمع بیشتر، جمع آوری مال و نگرانی از آینده می شود، در حالی که اگر انسان خداوند را رزاق حقیقی بداند، هرگز دچار زیاده خواهی نمی گردد.
وی ادامه داد: در دیدگاه الهی، رزق هر انسانی در دست خداوند است و کفیل واقعی هر انسان کسی جز خدا نیست، بنابراین دغدغه مندی نسبت به درآمد و کسب پولِ بیشتر، در این نگاه اصالت ندارد.
کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی اضافه کرد: اگرچه مشکلات اقتصادی منجر به شغل های چندگانه در جامعه شده است، اما با نگاه دقیق تر به این موضوع می توان رد پای حریص بودن انسان را در تجمیع حساب های بانکی، سپرده گذاری های متعدد و تلاش در جهت کسب راه های یک شبه ثروتمند شدن، شاهد بود.
هنر مداحی نقش تاثیرگذاری در تعمیق باورهای دینی دارد
بسیاری از مواقع تصور می کنیم در مراسم عزاداری سخنرانی اصل است و از تاثیر مداحی غافل می شویم در حالیکه این هنر دینی در تعمیق باورهای دینی نقش بسیار تاثیرگذاری دارد.
آزاده ابراهیمی فخاری در گفت و گو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: ممکن است با نظر روشن فکرانه به مجالس عزاداری امام حسین(ع) که این روزها برگزار می شود ، تصور کنیم که اهمیت سخنرانی و انتخاب یک سخنران خوب رکن اصلی است چرا که اطلاعات مستمعین را بالا برده و آنها را با محتوای دینی و انقلابی آشنا می کند.
وی افزود: در واقع برخی این تصور را دارند که سخنرانی اصل است و مداحی چندان اهمیت ندارد و فقط به عنوان یک رسم و برای بخشش گناهان و جمع آوری ثوابی که در روایات برای قطرات اشک بر اباعبدالله ذکر شده است انجام می شود.
استاد حوزه و پژوهشگر علوم دینی بیان داشت: بر عکس این تصور باید بدانیم که نقش یک مداح و یک مداحی خوب در بالا بردن شعور حسینی در کنار شور حسینی اگر که بیشتر از سخنرانی نباشد کمتر نیست.
وی ابراز داشت: احساس و عاطفه قابل دسترس ترین، گسترده ترین و تاثیر گذارترین راه انتقال یک پیام مذهبی و دینی به مخاطبین است و مداحی یک هنر است که اگر از این هنر درست استفاده شود، می تواند عامل گرایش جوانان و نوجوانان که سرشار از احساسات هستند به دین و درک درست آنها از مبانی دینی گردد.
ابراهیمی ادامه داد: به یقین استفاده از دلیل و برهان در ایجاد فهم دینی جای خود را دارد ولی یکی از عواملی که می تواند در گرایش مردم به هر عقیده ای موثر باشد بهره بردن از احساس است
وی اضافه کرد: در واقع در عقاید دینی، احساس مذهبی نقش موثری دارد و اگر این احساس و شور جهت مند و هم سو با شعور و فهم دینی باشد می تواند در تقویت عقیده اثری عمیق باقی بگذارد.
این استاد حوزه ابراز داشت: البته باید دقت کنیم که در این امر تنها داشتن صدای خوب و توانایی اداره مجلس به نحو شایسته ملاک نیست.
وی افزود: در واقع بر دوش کشیدن کشیدن چنین رسالت بزرگی پاکی درون و صفای ضمیر می طلبدو خالق این اثر هنری باید در درجه اول با تهذیب و تعالی نفس، روح قدرتمندی یافته باشد تا هنرش روح و جان مخاطب را جلا بخشد و بر اعماق جانش تاثیر گذارد.
ابراهیمی اظهار داشت: در واقع تا طهارت در قلب حاصل نشود، شراب طهور لایق آن نگردد و در نتیجه فرد معارف را به نحو اتم و اکمل دریافت نمی کند چه رسد به اینکه توانایی ارائه به مخاطبان را داشته باشد؛ بر این اساس زمانیکه مداح خود لایق وصل شد دیگر اثری از اشاعه خرافات و ارائه محتوای غلط در اثر هنری اش نیز دیده نخواهد شد.
وی گفت: ازاین پس شعر و شور تمثیل حقایق متأثر از روح قدسی است که از عالم ملکوت سرچشمه می گیرد و مداح دیگر نیازی ندارد برای تحریک احساسات و به قول معروف گرم کردن مجلس از ابزار ناصحیح بهره ببرد چراکه سخنش پس از تحقیق و تفحص در روایات صحیح، از سویدای دل بر می آید وچاره ای جز نشستن بر قلب مخاطب ندارد.
این پژوهشگر علوم دینی با تاکید بر اینکه بهتر است این هنرمندان در ایفای نقش خطیرشان به جای سبک آفرینی در پی سبک کردن روح و جان از تعلقات دنیایی باشند، تصریح کرد: برگزار کنندگان و مستمعین این مجالس نیز قبل از آنکه صورت و صدای خوش را ملاک گزینش قرار بدهند باید ذاکری خوش سیرت را طلب کنند که در غیر این صورت شاید این نوع مداحی برای عده زیادی جذاب و دلنشین باشد اما در دستیابی آن به اهداف حسینی(ع) جای تردید وجود دارد.
زهرا ابراهیمی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان با اشاره به ابعاد حضور بانوان در پیادهروی اربعین اظهار کرد: نقش اربعین در جاودانه شدن قیام امام حسین (ع) بیبدیل است، چراکه شهادت امام یک وجه قضیه است و حفظ آثار شهادت وجهی دیگر و چه خوب بازماندگان قیام و در رأس آنها حضرت زینب (س) در زنده نگهداشتن این آثار قدم برداشتند، گویا اربعین جلوهای از عملکرد بازماندگان قیام است.
این پژوهشگر حوزه خانواده ادامه داد: در سالهای اخیر با واقعهای عظیم همچون اربعین روبرو هستیم و حضور ن پابهپای مردان در این پدیده، شگفتانگیز است و نقش آنان در این پدیده در ابعاد گوناگون اثرگذار است، حتی گاهی ممکن است بانوان به تأثیر عمیق حضور خویش واقف نباشند اما نمیتوان این تأثیرات را نادیده گرفت.
حضور ن در حماسه اربعین، عاشقانه بودن تشیع را فریاد میزند
وی تصریح داشت: امروزه تبلیغات دشمنان در خنثی کردن این حضور بهقدری زیاد است که از هیچ تلاشی برای بیاثر کردن اربعین فروگذار نمیماند، اما حضور ن در کنار مردان در این پیادهروی میتواند همه تبلیغات دشمن را خنثی کند، حضور ن بهعنوان نماد عاطفه و مهربانی در کنار مردان میتواند عاشقانه بودن مذهب تشیع را فریاد بزند، مذهبی که توجه آن به عاطفه در کنار عقل بسیار مشهود است.
ابراهیمی تأکید داشت: ن ایرانی با حضور خویش در پیادهروی اربعین میتوانند در جهتگیریهای دینی و الهی سایر ن مؤثر باشند چراکه آنها از طریق این مراسم قادر خواهند بود چهرهٔ واقعی یک زن مسلمان را نشان دهند.
اربعین، منصه ظهور هویت حقیقی ن است
این کارشناس مسائل دینی متذکر شد: انعکاس حضور ن در پیادهروی اربعین با پوشش دینی خط بطلانی است بر تهای جهان مدرن که برای تبلیغش از جسم زن بهره میبرد، گویا اربعین هویت حقیقی زن را فارغ از جنسیتش به منصه ظهور میرساند از طرف دیگر شاید حتی بتوان گفت حضور ن، باحجاب دینی در پیادهروی اربعین میتواند در برابر بیحجابیها نوعی نهی از منکر محسوب شود.
وی در ادامه ابراز داشت: در دورهای که ن در حد یک کالا تنزل پیداکردهاند و جهان در حال تجربه جاهلیت مدرن است، ایمان و معنویت در زن مسلمان از طریق حضورش در این پیادهروی به جهان اعلام میشود و ن مسلمان به دنیا ثابت میکنند که زیبایی روح نسبت به زیبایی جسم تقدم دارد، این حضور میتواند در انتقال مواریث فکری، فرهنگی و عقیدتی به سایر نی که از سایر کشورها حاضر میشوند کمک کند، همانگونه که حضرت زینب (س) بهعنوان یک زن با رفتارشان به جهان نشان دادند که زن میتواند همچون مرد رسالتی را بر عهده بگیرد و بهخوبی در متن و نه در حاشیه ایفای نقش کند.
ن با حضور در اربعین جایگاه حقیقی خود در اسلام را به نمایش میگذارند
ابراهیمی با تأکید بر آنکه حضور بانوان در حماسه اربعین جایگاه حقیقی ن در اسلام را نشان خواهد داد گفت: غربیها علاوه بر اینکه جایگاه زن را تنزل میدهند به جایگاه حقیقی که اسلام به زن میدهد نیز دهنکجی میکنند اما حضور ن در اربعین میتواند منجر به زدودن باورهای غلط ذهنی نسبت به ن مسلمان شود، غرب همواره به بهانههای مختلف قصد دارد تا زن ایرانی را زنی دربند به تصویر کشد درحالیکه این حضور میتواند نوعی ایستادگی در برابر عملیات روانی دشمن محسوب شود.
این کارشناس دینی خاطرنشان کرد: زینب کبری (س) دارای چنان عظمتی است که همواره زنده نگهداشتن قیام امام به ایشان نسبت داده میشود و اربعین تجلی حضور نی است که میخواهند در محضر آن بانوی بزرگوار شاگردی کنند، همانگونه که حضرت زینب (س) در شرایط قبل از قیام، در لحظات قیام و همچنین در بحرانهای بعد از قیام به زیباترین انتخابها دست زدند و پختهترین رفتارها را از خود به یادگار گذاشتند ن ما نیز با اسوه قرار دادن ایشان تلاش میکنند برای حفظ عقیده، کمکرسان مردان خویش باشند و اربعین نقطهٔ عطفی است برای این انگیزه.
صلابت دینی حاکم در پیاده روی اربعین مانع نگاه جنسیتی به بانوان است
وی در ادامه بیان داشت: در نگاه جنسیتی هرجا زن وجود دارد بهرهگیری از جنسیت او نیز حرف اول را میزند اما در جریان اربعین بهخوبی شاهد هستیم که میلیونها زن در کنار مردان با امنیت تمام حاضر میشوند بدون اینکه به آنها جسارتی شود، پرهیز از ملعبه شدن بهوسیله دیگران در مسائل ازجمله پیامدهای حضور ن در این پیادهروی است.
ابراهیمی اضافه کرد: برخی از ن ممکن است تحت هیچ شرایطی زیر بار سختی کشیدن نروند و نه خود حاضر به حضور شوند و نه رضایت به حضور خانواده خود دهند، این در حالی است که ن حاضر در این پیادهروی سختیها را هم به جان خود میخرند و هم علیرغم یک دنیا عاطفه، راضی بهسختی کشیدن اهل خانه میشوند و اینگونه اربعین مدیریت احساس را برای ن به ارمغان میآورد، تصمیم ن برای حضور در پیادهروی با اهل خانواده منجر به تمرکز دلهای همهٔ اعضای خانواده بر یک نقطه مشترک میشود و آن نقطه چیزی نیست جز حرم ارباب، توجه قلبی همهٔ اعضاء بر یک امر واحد میتواند در ایجاد محبت و بذل عواطف بین آنها مؤثر باشد توگویی حسین دلها را به هم مهربان میکند.
ن باید پاسخ گوی نیازهای معنوی در خانواده باشند
این پژوهشگر حوزه خانواده یادآور شد: حضور ن در این اتفاق بزرگ مساوی است با حضور خانوادههای آنان، ن با این انتخاب خود میتوانند تأثیر عمیقی بر فرزندان و همسران خویش داشته باشند و آنها را متوجه این امر کنند که درراه هدف باید تمام سختیها را تحمل کرد، حضور زن و فرزند به مردان در ایستادگی بیشتر انگیزه میدهد، در تربیت فرزندان مؤثر است و باعث انتقال فرهنگ دینی به فرزندان میشود چراکه زن محور اصلی در مدیریت نیازهای اهل خانه است و انتخاب سفر اربعین نوعی پاسخگویی به نیازهای معنوی خانواده بهحساب میآید.
بعین سبب استحکام پیوند عاطفی و عقلانی بین زوجهای جوان میشود
وی در ادامه تأکید کرد: تمسک به امور معنوی منجر به تحکیم پیوند شویی و آرامش میشود و اربعین بهعنوان مصداق عینی گرایش به معنویت میتواند پیوند بین زوجهای جوان را نیز مستحکم کند و آرامش آنها را نتیجه دهد. سفرهای معنوی تا مدتها دارای اثر معنوی است و ن در این سفر با کولهبار معنوی که همراه میآورند تا مدتها بعد از سفر میتوانند از آثار این معنویت بهره ببرند.
ابراهیمی ادامه داد: با توجه به ضعفی که جوانان و نوجوانان ما در هویت شناسی خوددارند، حاضر شدن ن در این سفر میتواند در تربیت نسل با هویت مؤثر باشد و این تأثیر نهفقط مفید برای فرد، که مؤثر برای کل جامعه است چراکه جامعه از سلولهای کوچکتری به نام خانواده تشکیلشده و خانواده میتواند عامل تراوش معنویت به جامعه باشد.
این کارشناس مسائل دینی نظر به اینکه اربعین نهفقط منسکی عبادی که مراسمی ی نیز محسوب میشود حضور ن در این مراسم میتواند بازگوکننده این امر باشد که زن مسلمان قادر است به زیبایی میان وظایف عبادی و وظایف ی خود جمع کند، حضور ن در اربعین با آگاهی و رشد ی آنها گرهخورده است، قرار گرفتن ن در مرکز این فعالیت ی عظیم از دیگر اثرات حضور ن در اربعین است، آری اگرچه اربعین نقطهٔ پایان مصائب برای اهلالبیت (ع) است اما برای ما نقطهٔ آغاز است در بسترسازی برای تمدن جهانی.
اتفاقات گوناگون در زندگی، انسان را به تجزیه و تحلیل وا می دارد. هر کس متناسب با میزان دغدغه مندی اش به تحلیل شرایط می پردازد. سبک و سنگین کردن شرایط و بررسی داده ها انسان را به قضاوت نزدیک میکند، اما قطعاً قضاوتهایی که منبع تغذیه ی آن اطلاعات ناقص و نادرست است نمیتوانند راهگشا باشند.
تب اتفاقات در کشور ما آنی و لحظه ایست. نمونه های مختلفی از آن را شاهد بودیم که کمتر از دو روز ساعت موجی به راه می افتد و قلم ها و قدم ها را به واکنش وا می دارد. انگار هر اتفاقی وسوسه نوشتن را به جان نویسندهها میاندازد با وجودی که حتی چیزی برای نوشتن ندارند درست مثل زمانی که وسوسه پرواز به جان پنگوئن می افتد.
اگر چه اظهار نظر دلسوزانه در رابطه با شرایط اجتماعی، نوعی احساس مسئولیت محسوب می شود اما تعجیل در تحلیل، آفت این حس مسئولیت پذیریست و همین امر باعث میشود که فرد در ابتدا نظری در رابطه با جریانی ارائه دهد و بعد از روشن شدن زوایای موضوع مجبور شود کلام خود را با دلایل واهی توجیه نماید و از موضع خود انصراف دهد.
تب تحلیل در جامعه چه بسا تخریب کننده تر از تب اتفاقات است. انگار این اتفاقات اثر بدی روی گویش و نگارش انسان میگذارد و انسان را تنها به حرف وا می دارد فارغ از درستی یا نادرستی کلام.
تشریح موضوعات بدون پشتوانه قوی علمی تنها به گمانه زنیهایی ختم میشود که فقط مسئولیت فقهی و اخلاقی انسان را زیادتر می کند و برداشت های گوناگون و انتشار آنها با این شرایط، نه اجر دنیایی و نه ثواب عقبایی دارد.
به نظر میرسد رویکرد افراد نسبت به اتفاقات همسو با تمایلات عقیدتی آن هاست؛ گویا هر کس قضایا را هر آن گونه که میخواهد، برداشت میکند و این رویکرد سم مهلکی است برای یک اجتماع، چرا که این تحلیل ها بعد از روشن شدن حقیقت موضوع منجر به بی اعتمادی و سرخوردگی مردم جامعه شده و مردم نسبت به نظرات صاحبنظران بی اعتنا می شوند.
ربط دادن قضایای نامربوط به یکدیگر و یا جدا کردن خط و ربط آن چه به هم متصل است از عوارض تحلیل های زودهنگام است. تعجیل در تحلیل گاهی با هدف مصادره به مطلوب انجام میشود تا طیف های گوناگون ازشرایط پیش آمده به نفع فواید ی و اجتماعی خویش بهره ببرند.
علاوه بر این بستر شایعه پراکنی، پرداختن به حواشی و انصراف از اصل قضیه را فراهم نموده و شکاف و بحران را در جامعه تشدید می کند .
حروف از اول بسم الله تا تای تمت (تمام شد) ابزاری است در دست انسان.چه زمانی که این حروف، کلماتی باشند و بر زبان جاری شوند و چه آن هنگام که به شکل واژه بر روی کاغذ ها و صفحه ها بیایند، اما ممکن است همین حروف ابزار کار شیطان قرار گیرند.
این که تحلیلگران سریع و بدون هیچ وقفهای به تحلیل بپردازند و بدانند کلام خود را چگونه شروع کنند، چگونه ختم کنند و مطلب را به چه شکل بپرورانند که به هیچ جا بر نخورد وماً به معنی درستی تحلیل آن ها نیست بلکه از لوازم مهم تحلیل، صبر و فرصت دادن به خود، جامعه و اتفاقات است تا در سایه گذشت زمان ابعاد گوناگون مسئله روشن تر شود.
نوع فهم و برداشت انسان از زیبایی می تواند بینش زیبایی شناسی او را رقم بزند. هر مکتبی متناسب با نگرشی که نسبت به خدا، انسان، جهان و جامعه دارد زیبایی را به شیوه خود تفسیر می کند.
در نگاه اسلام زیبایی ها چه محسوس باشند و چه معقول، مادی باشند یا معنوی، از جمله نیازهای فطری انسان محسوب شده و نیازمند پاسخگویی اند.
اگرچه گرایش به زیبایی ها، فطری است و فصل مشترک انسان در این موضوع فطرت اوست، اما در عین حال جهت بخشی به مصادیق زیبایی از جمله اموری است که باید مورد توجه قرار گیرد، چرا که انسان ها درک واحدی از زیبایی ندارند.
طبیعت و آنچه در آن است نیاز زیباگرایی انسان را تامین می کند اما در نگاه اسلام این نیاز فقط به زیبایی های محسوس ختم نمی شود و اسلام نیازمندی روح به دریافت زیبایی های معنوی را نیز مدنظر قرار می دهد. همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید: وَلَٰکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ(خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشید).
در این آیه ایمان، از جمله زینت های معنوی معرفی شده است؛ اگر بخواهیم از دریچه دین اسلام به این موضوع بنگریم، ناگزیر باید بپذیریم که هرآنچه در متن خلقت موجود است، بهره ای از زیبایی دارد چرا که از ناحیهی خدای زیبا آفرین خلق شده است.
در آیه ای دیگر چنین می خوانیم: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَه(او کسی است که هر چیزی را آفریده به نیکوترین وجه آفریده است)
فهم انسان از زیبایی دارای مراتب است و هرکس متناسب با ویژگیهای روحی و پتانسیل درونی خود زیبایی را درک می کند. روح انسان در هر مرتبه و جایگاهی که باشد مجذوب زیبایی موجود در همان مرتبه میشود و تا هنگامی که مرتبه روح پایبن است قادر نخواهد بود زیبایی موجود در مرتبه بالا را درک کند.
از نگاه دین، زیبایی هایی که انسان را از مرتبه ی پایین تر به درجات بالاتر روحی برساند ارزشمند است و چنانچه امری را زیبا تصور کنیم اما موجبات تنزل روحی ما را فراهم آورد، زیبا و ارزشمند محسوب نمی شود حتی اگر تمام فاکتورهای ظاهری زیبایی را داشته باشد.
زیباییِ ارزشمند، انسان را از ابتذال، غفلت، سهل انگاری، پوچی و رذالت دور می سازد و احساس مسئولیت انسان را در برابر جهان بالا می برد.
انحراف در زیبایی شناسی موقعی اتفاق می افتد که امری اعم از شخص و شعر و نوشته و موسیقی و هرآنچه هنر نامیده می شود، انسان را از انسانیتش دور نموده و او را به ورطه سقوط از ارزشهای انسانی کشاند.
اسلام با هنر و زیبایی مخالف نیست اما اینکه عده ای بخواهند بر هر ابتذالی نام هنر بگذارند و زیبایی امور نازیبا را فریاد بزنند قابل پذیرش نیست. به نام شعر و موسیقی و فیلم و تاتر، جوانهای پاک و معصوم این سرزمین را به بند کشیدن و تهی ساختن وجودشان از معنویت و اخلاق، گناهیست نابخشودنی که آرامش آدمهای اهل انصاف را بهم می ریزد.
چه بلایی بر سر جوان ایرانی آمده که فحاشی در لابلای خوانندگی اش ارزش محسوب می شود و درخواست کامنت برای تکرار این زشتیها برای او مایه ی افتخار است؟!
و بدتر از آن چه بلایی بر سر حقیقت زیباشناختی جامعه ما آمده، که جوان ما برای شنیدن سبک ترین و سخیف ترین ادبیات، میل و رغبتش را با رساندن کامنت های یک خواننده به بیش از هفده میلیون کامنت، نشان می دهد؟!
به نظر می رسد در جامعه امروز حس زیباشناختی و قدرت تشخیص زیبایی در بین مردم تحلیل رفته است و جوانان ما توانایی تشخیص امور زیبا از زشت را ندارند، چرا که نه در آموزش و پرورش تعالیم زیباشناسی را دریافته اند و نه از طریق خانواده به این نیاز پاسخ مناسب داده شده است.
آیا وقت آن نرسیده که به این ویژگی روحی انسان همچون سایر نیازهای جسمی توجه شود؟؟؟
زهرا ابراهیمی
الگو بودن ن مجاهد دفاع مقدس واقعیت نه انکارناپذیر کشور
اگرچه واژه جنگ همواره تداعی کننده خاطراتی تلخ است، اما واژه دفاع، امریست مقدس که با یادآوری آن لذتی عمیق در جانمان رسوخ می کند.
در شرایطی که تمام دنیا بر تعدی و ظلم توافق کرده و مستقیم و غیر مستقیم از دشمن ما حمایت می کردند، سپرشدن ن و مردان این سرزمین در برابر دشمن، دفاعی بود مقدس که در طول تاریخ نمونه های عینی آن کمتر به چشم می خورد.
با وجودی که از صحنه های مملو از عشق و فداکاری مردان این سرزمین در میدان جنگ به راحتی نمی توان گذشت اما در عین حال نقش ن در پشت صحنه را نیز نباید فراموش کرد.
اینکه جوانی بخواهد برای دفاع برود یک سوی مسئله است و اینکه مادرش بتواند از او بگذرد سوی دیگر؛ تحمل هجرت فرزند، تحمل شهادت او و بالاتر از آن افتخار کردن به این شهادت کاری است که از هر کسی بر نمی آید.
ارزش حمایتهای عاطفی مادران و همسران شهدا در تاثیرگذاری این دفاع مثال زدنیست؛ جایی که ن ما چه در نقش مادری و چه در نقش خواهری و یا همسری به بهترین شکل آمادگی خویش را با گذشتن از احساسات پاک نه خود اعلام و با بدرقه نیمه جان خویش، رسالتشان را زینب گونه ایفا می کردند.
اینکه یک زن با این حجم از احساسات بتواند دل کندن از تمام زندگی اش را تجربه کند نیازمند شجاعتی است که تنها در سایه ایمان نصیب انسان می شود.
تلفیق روح احساس با روح جهاد و شهادت، مخلوقی است که ن ما در عرصه جهاد آفریدند.
از دیگر ویژگی های ن در این دفاع ۸ ساله، صبر از دست دادن عزیزان است. صبر، شکوفه ایست ارزشمند که از درخت تقوا جوانه می زند. ن آن زمان، از چنان اعتقادی برخوردار بودند که با میل خویش فرزندان و عزیزان خود را به جبهه می فرستادند و بعد از شهادتشان با صبری جمیل بر عزت خویش می افزودند.
حق حیات را نه فقط شهدا که خانواده های آنها نیز بر گردن جامعه ما دارند. آنجا که مادر شهید با دست خویش فرزند اولش را به خاک می سپارد و دوباره با عزمی راسخ فرزند دوم را برای دفاع می فرستاد و بخشی از شگفتی های تاریخ ساز این انقلاب را رقم می زند.
نقش ن در دفاع مقدس تنها به آن زمان منحصر نیست بلکه برخی از ن همواره سالهاست که با وجود تمام شدن جنگ، درگیر بلاها و مصائبی هستند که به واسطه جنگ گریبانگیر خانواده های آنها شد.
عده ای از ن بعد از جنگ با مردان مجروح و آسیب دیده ای روبرو شدند که جانبازان این جنگ بودند و هنوز که هنوز است بعد از گذشت سالها، آسیب های روحی و جسمی این افراد در سایه پرستاری نشان التیام می یابد.
دفاع مقدس عرصه ای بود برای ظهور و بروز اسطوره های تاریخی، به گونه ای که زن ایرانی هویت و شخصیت مستقل خویش را در عرصه این مجاهدتها به رخ جهان کشاند و تعریف غرب و شرق از زن را دستخوش تغییر کرد و الگوی جدیدی را به جهان معرفی کرد.
اگرچه امروزه برخی از ن با نبود توجه به آموزه های اسلام، خود را از مقام زن بودن تنزل داده و تسلیم ستم های مدرن شده اند، اما الگو بودن ن مجاهد دفاع مقدس جزو واقعیتهای نه انکارناپذیر و افتخارآمیز جامعه ماست.
باید بشارت داد هم به آن زن مسلمان و ایرانی که آن روزدر مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند وهم به ن پاک و عفیفی که امروز با حضور خویش در عرصه های گوناگون به دفاعی مقدس مشغولند. آری باید به آنان و به اینان مژده داد: فاستبشروا ببیعکم الّذی بایعتم به»؛ بشارت باد به شما، با این معاملهای که با خدا کردید.
در روزگاری که ما و فرزندان ما در آن زندگی میکنیم، همه چیز سطحی شده و هیچ چیز از عمق و غنای کافی برخوردار نیست. همچون پهنه بسیار وسیعی از آب که عمقی ندارد و در نهایت زود تبخیر شده و از دست میرود.
با گسترش رسانه ها و سرازیر شدن حجم وسیعی از اطلاعات پراکنده به مغز ما، معلومات بیشتر ما، از کودک خردسال گرفته تا یک آدم بزرگسال، گستردگی و دامنه وسیعی دارد، اما هرگز درون مغز ما پردازش و تحلیل نشده و جا نیفتاده است.
سستی، تنبلی و راحت طلبی انسان عصر مدرن را نیز باید به این امر اضافه کرد؛ چون چنین انسانی برای رسیدن به هر چیز، حتی کسب دانش و یا اعتقادات، راحت ترین و سریعترین راه را انتخاب می کند و این راه وما راه صحیحی نیست و ممکن است او را به مطلوب نرساند.
از سوی دیگر، امروزه برخی کارهای فرهنگی، پرورشی و تربیتی در کشور ما، صرفا جنبه نمایشی و تشریفاتی دارد و دست اندرکاران این امر بیشتر به فکر بالا بردن آمار و امتیاز دستگاه و مؤسسه وابسته به خود هستند؛ تا اینکه واقعا به دنبال کار نتیجه بخش باشند. انگار همه چیز به پوسته ای می ماند که مغزش پوک است.
این سطحی شدن حتی به نگرش ما نسبت به خود، جهان هستی و خدا هم رسیده است و نتیجه این امر سست شدن باورها و اعتقادات دینی است؛ لذا هر روزه شاهد رنگ عوض کردن خود و اطرافیانمان هستیم؛ چرا که تا وقتی باوری برای ما درونی و در وجودمان نهادینه نشده باشد، همچون پر کاهی در دست باد است.
امروزه یکی از دغدغه های والدین، خصوصا در خانواده های مذهبی، این است که تا وقتی فرزندانشان در کودکی و اوایل سن تکلیف هستند، از پدر و مادر حرف شنوی داشته و سر به راهند؛ اما با رسیدن به سن نوجوانی و ورود به جامعه، بیشتر از همسالان و دوستان خود الگو بردای می کنند تا پدر و مادر. اینجاست که اگر باورها و اعتقادات مذهبی، در قلب آن نوجوان و جوان رسوخ نکرده باشد، خطر از دست دادن ایمان، او را تهدید میکند. بارها دیده ایم دختر با حجاب و سادهای که با ورود به دانشگاه، وقتی احساس می کند از نظارت و فشار پدر و مادر رها شده است، رفته رفته رنگ عوض کرده و پشت پا به اعتقاداتش می زند. در مقابل هم بوده جوانی که برای تحصیل به یک کشور خارجی رفته، ولی ذره ای خدشه به ایمان و باورهایش وارد نشده است.
باید کاری کرد. باید خود و فرزندانمان را از این سطحی شدن رهایی بخشیم. تا وقتی سطحی ببینیم، سطحی بشنویم، سطحی فکر کنیم و سطحی یاد بگیریم، وضع همین است.
مسأله دیگر در امر تربیت و تعمیق باورهای دینی، الگوی عملی مناسب است. الگویی که حرف و عملش یکی باشد و شعار ندهد.
زاهدان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند، آن کار دیگر می کنند!
پدر، مادر، معلم و مربی که نوجوان را به انجام امری تشویق یا از آن نهی میکند؛ اما خود به آن عمل نمی کند، هیچ تأثیر مثبتی روی او نخواهد داشت و برعکس حتی باورهای او را در هم خواهد ریخت. امروزه شعار زدگی، آسیب بزرگی است که مانع از رسوخ باورهای دینی به اعماق جان انسان ها می شود؛ پس بیاییم با فرزندانمان روراست باشیم و دست از نمایش بازی کردن برداریم.
اگر خواستیم رفتار و یا نگرش خوبی را در آنها تقویت کنیم، ابتدا باید از خود شروع کنیم. چون آنها چیزی را باور میکنند که می بینند، نه چیزی که می شنوند.
درباره این سایت